دلم برایت تنگ می شود در این هوای پاییزی
حتی، چای بهار نارنج هم عطر پاییز را نمی برد
به تو فکر می کنم و به لبخند هایی که نزده ای
به هوایی که می آید
به پاییز سختی که پیش روی من است
دلم برایت تنگ می شود
ساده، ساده، خیلی ساده، هر روز....!
سید علی ضیاء
برای دیوانگی فرصتی نمانده
به حول و قوه ی عشق هنوز دیوانه ات هستم
هنوز عاشقم
باران می بارد و من سر مست شعر هلی تو
تمام قول هوالله من
اشهدان به نام تو
لا اله لا تو
قنداق کوچک من را دور تو چر خانده اند تا شفا بگیر
دار شفا ی هستی تو
باران می بارد و من
ابلیس را تسبیح کرده ام و می چرخانم
دور زدن ابلیس و خنده های تو
حالا بگو از بین این همه مخلوق چرا من ؟
تا شرح دهم از این همه خلق چرا تو
علی ضیا